شماره مجاری ادراری باکتریها سلامتی دستگاه

شماره: مجاری ادراری باکتریها سلامتی دستگاه ارتباط پیشگیری میتواند عفونت ادرار

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث موقع سفر،عابربانکم را می برد،خودم را نه! ، آخر این هم شد شوهر؟شب عروسی گفت من باید بروم پیش مادرم

    زن 36 ساله که همسرش مدتی است او را رها کرده، با در دست داشتن شکوائیه ای به کلانتری مراجعه کرده بود تا از طریق قانون حق و حقوق خودش را پیگیری کند.

    آخر این هم شد شوهر؟شب عروسی گفت من باید بروم پیش مادرم/موقع سفر،عابربانکم را می برد،خودم را نه!

    عبارات مهم : زندگی

    زن 36 ساله که همسرش مدتی است او را رها کرده، با در دست داشتن شکوائیه ای به کلانتری مراجعه کرده بود تا از طریق قانون حق و حقوق خودش را پیگیری کند.

    به گزارش رکنا ؛این زن با بیان این که از یک سال قبل همسرم مرا رها کرده و من در منزل پدرم زندگی می کنم گفت: همسرم در گزینش من جهت زندگی یکسان هیچ نقشی نداشت و من تنها به پیشنهاد و گزینش مادرشوهرم ازدواج کردم.

    وقتی مادر «آرین» از من خواستگاری کرد تازه فهمیدم که او 6 سال از من کوچک تر است ولی مادر آرین مدعی بود به قول معروف «علف باید به دهان بزی شیرین بیاید!» او می گفت خوشبختی و درک متقابل یکدیگر بااهمیت ترین عامل دوام یک زندگی است و از سوی دیگر هم شما کارمند هستید و از نظر مادی هم دچار مسئله نمی شوید.

    موقع سفر،عابربانکم را می برد،خودم را نه! ، آخر این هم شد شوهر؟شب عروسی گفت من باید بروم پیش مادرم

    نمی دانم آن روز چگونه تحت تاثیر حرف های مادر آرین قرار گرفتم و به عنوان اختلاف سنی اهمیتی ندادم . باور نمی کنید شب اول عروسی او به منزل مادرش رفت و در کنار او خوابید و من شب حجله تنها بودم. با دخالت بزرگترها این عنوان حل شد ولی هنوز چند ماه زیاد از این ماجرا نگذشته بود که دخالت های آشکار و پنهان مادرشوهرم شروع شد.

    او اعتقاد داشت مدیریت زندگی و دخل و خرج آن باید به عهده مرد باشد و با همین بهانه حقوق هر ماه مرا یک جا می گرفتند و با نظر یکدیگر خرج می کردند هنگامی که در این باره به همسرم اعتراض می کردم عنوان می کرد: من از ابتدا به تو علاقه ای نداشتم و این مادرم بود که اصرار می کرد با تو ازدواج کنم آیا که اعتقاد داشت در این شرایط سخت سرنوشت همسرم باید کارمند باشد تا حداقل حقوق او کفاف اجاره منزل را بدهد. از سوی دیگر هم هنگامی که به مادرشوهرم اعتراض می کردم با توهین و فحاشی های او روبه رو می شدم به طوری که تا مدت ها اجازه نمی داد آرین به منزل و زندگی اش برگردد و من باید تنها می ماندم.

    زن 36 ساله که همسرش مدتی است او را رها کرده، با در دست داشتن شکوائیه ای به کلانتری مراجعه کرده بود تا از طریق قانون حق و حقوق خودش را پیگیری کند.

    مشکلات زندگی ما به حدی رسید که هنگامی که خانواده همسرم به مسافرت می رفتند تنها آرین را با خودشان می بردند و به جای من کارت عابر بانکم را سوار ماشین می کردند تا هنگام مسافرت بتوانند حقوق مرا برداشت کنند.

    با همه این پرسشها مجبور به سکوت بودم آیا که در میان خانواده و بستگانمان طلاق معنی نداشت و هیچ کس این کلمه را بر زبان جاری نمی کرد. این در حالی بود که من نمی توانستم این اوضاع را تحمل کنم آیا که آن ها فقط پول و امکانات رفاهی را می درخواست کردند و آرین هم با فیش حقوقی من ازدواج کرده بود. اختلافات ما به جایی رسید که دیگر آرین شب ها را نیز در منزل مادرش به صبح می رساند و من جهت تنهایی خودم گریه می کردم این بود که من هم از یک سال قبل به منزل پدرم رفتم ولی در این مدت هیچ کس سراغی از من نگرفت .

    موقع سفر،عابربانکم را می برد،خودم را نه! ، آخر این هم شد شوهر؟شب عروسی گفت من باید بروم پیش مادرم

    واژه های کلیدی: زندگی | عروسی | ازدواج | کارمند | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار